منشاء نفوذ شیطان به قلب و نفس انسان از کجاست ؟

منشأ نفوذ ابليس به قلب و نفس انسان از كجاست؟

1⃣ وجود بستر و زمينه مناسب (در انسان) جهت نفوذ شيطان كه همانا تعلّق نفس به دنيا و زخارف دنيا اعمّ از رياسات و منافع شخصيّه، حبّ به ذات، جلب منافع بدون حدّ و حصر، تعدّى به حريم ديگران … زمينه و ظرف مناسب براى رسوخ و نفوذ شيطان به نحو اكمل و اوفى فراهم و مهيّا مى ‏شود.

2⃣ اشراف كلّى و احاطه وجودى و علم و اطّلاع وسيع شيطان نسبت به انسان و صفات و ملكات و تمام شراشر وجودى او كه موجب تدبير احسن و يافتن راه و حيله كارسازتر در ورود به حريم او و اغواء و اضلال او در هر مرتبه و مرحله از مراتب وجودى و مراحل استكمالى بشر مى‏باشد. و از اين قاعده هيچ فردى چه جاهل، چه عالم، چه مقلّد و چه فقيه و چه مجتهد، چه عامى و چه سالك، چه مرد و يا زن، پير و يا جوان، هيچكس و هيچكس مستثنى نخواهد بود.

منبع :
اسرار ملكوت،ج‏2،ص‏60.
آيت الله حاج سيد محمد محسن حسينى طهرانى

اللهم صل علی محمد و آل محمد

درد مچ پا و ارتباط آن با سطح کلسترول خون

سوال:

دردناک شدن مچ پا می‌تواند نشان دهنده چیست ؟

دردناک شدن مچ پا می‌تواند نشانه ابتدایی از افزایش ارثی سطح کلسترول بد خون باشد.

در واقع تشکیل کلسترول در اطراف زردپی آشیل، موجب بروز این درد می‌شود.

- راه حل چیست؟

اگر احساس کردید که مچ‌ پایتان مدت سه روز یا بیشتر به طور مداوم درد می‌کند، حتما برای چکاپ کلسترول

به پزشک مراجعه کنید، بویژه اگر سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری قلبی را دارید.

هیچ زمینی خالی از قبر نیست

????هيچ زمينى خالى از قبر نيست

✳️يحيى وزير متوكّل عبّاسى حكايت كند:
روزى خليفه گفت: عازم شهر مدينه شو و ابوالحسن ، علىّ بن محمّد هادى را با عزّت و احترام به بغداد بياور.

♻️ من نيز دستور خليفه را اطاعت كرده و پس از جمع آورى افراد به همراه امكانات لازم ، حركت كرديم.

????چون مقدار زيادى از راه را پيموديم ، فرمانده کاروان به كاتبِ من که شیعه بود گفت : آيا علىّ بن ابى طالب عليه السلام پيشواى شما، نگفته است :

هيچ زمينى خالى از قبر نيست و در هر گوشه اى از زمين ،گورستانى از انسان ها وجود دارد؟
آيا در اين بيابان خشك و بى آب و علف ،اصلا كسى زندگى كرده است تا بميرد و دفن شود؟

این را گفت و سپس همگی شروع كرديم به خنديدن!

هنگامى كه جلوى درب منزل رسيديم ، من تنها وارد شدم و نامه متوكّل را تحويل ايشان دادم

حضرت پس از آن كه نامه را گرفت ، فرمود: مانعى نيست، تا فردا منتظر باشيد.

چون فرداى آن روز خدمت ايشان رفتم - ضمن آن كه فصل تابستان و هوا بسيار گرم بود - ديدم خيّاطى درون اتاق حضرت مشغول خيّاطى لباس هاى ضخيم زمستانى است!!

راوی مى گويد: من از حضور ايشان بيرون رفتم و با خود گفتم : در فصل تابستان ، هواى به اين گرمى و حرارت ، حضرت لباس زمستانى تهيّه مى نمايد!!
حال، تعجّب از شيعيان است كه از چنين كسى پيروى مى كنند و او را امام خود مى دانند!

فرداى آن روز هنگامى كه آماده حركت شديم، من بر تعجّبم افزوده شد كه آن حضرت، پالتو و پوستين در اين گرماى شديد براى چه به همراه مى آورد!؟

درمیان راه ناگهان ابرى در آسمان پديدار گشت و بالا آمد، به طورى كه هوا تاريك گشت و صداى رعد و برق هاى وحشتناكى بين زمين و آسمان به گوش مى رسيد، ????هوا يك مرتبه بسيار سرد شد كه قابل تحمّل براى افراد نبود و در همين لحظات برف زمستانى همه جا را پوشاند.

سپس آن حضرت دستور داد تا يك پالتو به من و نيز يك پالتو هم به كاتب دادند و هر دو پوشيديم ؛ و به جهت سرماى شديد آن روز هشتاد نفر از نيروها و همراهان من هلاك شدند و مُردند.

هنگامى كه ابرها كنار رفت و هوا به حالت عادى برگشت ،
حضرت هادى عليه السلام به من فرمود: اى يحيى ! بگو: افرادى كه هلاك شده اند،در همين مكان دفن شوند؛
و سپس افزود: خداوند متعال اين چنين سرزمين ها را گورستان انسان ها مى گرداند…

گفتم : ياابن رسول اللّه ! من به يگانگى خدا و نبوّت محمّد رسول اللّه صلى الله عليه و آله شهادت مى دهم ؛
من تاكنون ايمان نداشتم ولى اكنون به بركت وجود شما ايمان آوردم و من نيز از شيعيان شما مى باشم

کتاب چهل داستان وچهل حدیث ازامام هادی(علیه السلام)
نویسنده:عبدالله صالحی

حضرت عیس علیه السلام و دل بستن به سوزن

???? حضرت عیسی (علیه السلام) و سوزن

حضرت عیسی (علیه السلام) با جبرئیل به آسمان می رفت.
پس از طی آسمان اول و دوم و سوم، در آسمان چهارم، ندایی به جبرئیل رسید که عیسی (علیه السلام) را در همین جا باقی گذار، او نمی تواند بالاتر از این بیاید.
جست و جو کنید و ببینید که عیسی (علیه السلام) از نعمت دنیا چه چیز همراه دارد.
پس از جستجو، سوزنی در یقه پیراهن او یافتند!

از حضرت عیسی (علیه السلام) پرسیدند چرا سوزن با خودت برداشته ای؟
حضرت عیسی (علیه السلام) گفت وقتی خواستم به این سفر بیایم، گفتم مبادا لباسم پاره شود و من با پوشش نامناسب در پیشگاه خدا وارد شوم؛ بنابراین سوزن را همراه برداشتم.
از سوی خداوند ندا رسید که پیامبر من، چون به اندازه سوزنی، تعلق خاطر به دنیا داشت، از صعود باز ماند و در همین آسمان چهارم باقی ماند.
اگر او این سوزن را همراه نمی آورد، به عرش الهی می رسید.

منبع: قصه های سنایی، صفحه 39

صدقه و تاخیر مرگ

???? یک تکه نان

حضرت عیسی (علیه السلام) با جمعی در جایی نشسته بود.
مردی هیزم شکن از آن راه با خوشحالی و خوردن نان می گذشت.
حضرت عیسی (علیه السلام) به اطرافیان خود فرمود شما تعجب ندارید از این که این مرد بیش از یک ساعت زنده نیست، ولی آخر همان روز آن مرد را دیدند که با بسته ای هیزم می آید.
تعجب کردند و از حضرت علت نمردن او را پرسیدند.
او بعد از احوال پرسی از مرد هیزم شکن فرمود هیزمت را باز کن.
وقتی که باز کرد، مار سیاهی را در لای هیزم او دید.
حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود این مار باید این مرد را بکشد، ولی تو چه کردی که از این خطر عظیم نجات یافتی؟
گفت نان می خوردم که فقیری از مقابل من گذشت.
قدری به او دادم و او درباره من دعا کرد.
حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود در اثر همان دستگیری از مستمند، خداوند این بلای ناگهانی را از تو برداشت و پنجاه سال دیگر زنده خواهی بود.

منبع: تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 223

@Dastane_kootah

نکته های طلایی

نکته های طلایی